پیــــــــــــکت را بالا بگـــــــیر:
بزن به ســـــــــــلامتی آرزوهـــــــــایی که هیچــــــــگاه لــــــمس نکردی بـــــــــــــــــزن به ســـــــــــــــــلامتی عشـــــــــقی که طالـــــــعش با تو نــــــــــبود و هنوزم دوســـــــــتش داری
بــــــــــزن به ســـــــــــــــــلامتی شبــــــــــــهایی که تـــــــــــو در تنـــــــــــــهایت گــــــــــریه کردی و نــــــــــــــدونســــــــــــتی چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا....
ذات من کثیف نیست ای خدای مهربان
بدان که این جهان برای من صلاح نیست
که بمانم و بدانم و بجنگم و چو خون خورم
چو مردمانی که شیطان رفته در جلدشان
به آسمانت خیره میشوم که عارفانه میروم
بسمت ابرهایی که خدا رو در آن ببینم
و خوشحال باشم و خندان بمیرم و گریان نمیرم
من عاشق تو هستم ای خدای مهربان
تو بگذر از گناه این جوان که من اعتراف میکنم
به آن گناه ناکرده در این زمان
کنــارت هستند ؛ تا کـــی !؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …
از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟!
وقتی کســی جایت آمد …
دوستت دارند ؛ تا چه موقع !؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند …
میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه …
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !
و این است بازی باهــم بودن …
من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره می ترسم!
دین را دوست دارم
ولی از کشیش ها می ترسم!
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبان ها می ترسم!
عشق را دوست دارم
ولی از زن ها می ترسم!
کودکان را دوست دارم
ولی از آینه می ترسم!
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم می ترسم!
من می ترسم ، پس هستم
این چنین می گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار می ترسم
ای قدوقامت تو معنی قدقامت من ایکه الهام عبادت زوجودت گیرم
کربلا کعبه عشق است منم دراحرام شددراین قبله عشاق دوتاتقسیرم
دست من خوردبه ابی که نصیب تو نشد چشم من دیددراین اب روان تصویرم
باید این دیده ودستها بدهم قربانی تاکه تکمیل شود حج من وتقدیرم
سَـرَت گَـرم اسـت !!!
آنــجـا یـا هیـچ کُـجـا فَرقـی نِمـیکُـنَد!
مُـزاحِـمَـت نِـمیـشَـوَم! ، امّـــــا…
حَــرارَتِ سَـرگَـــــــــرمی هـایَــت مَـــرا ســـوزاند
تمام حرف مجنون یک کلام است
“نفس” بی یاد “لیلایم” حرام است....
--$$$$$$$______$$$$$$$
__$$______$$$__$$$_____$$
_$$_________$$_$$________$
_$___________$$$_________$
_$__________$$_$$________$
_$$_________$$$$$_______$$
__$$_________$$$_______$$
____$$________$_______$$
_____$$$_____________$$
_______$$__________$$
__________________$$
_________________$$
________________$$
_______________$$
_______________$$
_______________$$$__$$
________________$$_$$$
________________$$$$$$
_________________$$$$$$
______________$$$$$$$$$$
@...............@..........@............@@@@@..........@
@@..........@@......@.....@......@..........@......@....@
@.@........@.@....@.........@....@..........@....@........@
@..@......@..@....@@@@@......@@@@@....@@@@@
@...@....@...@....@.........@................@....@.........@
@....@..@....@....@.........@................@....@.........@
@.....@@.....@....@.........@................@....@.........@
آپم بدو بیا با نظراته تپلت
باشد..
گریه نمیکنم..
آرام میمانم..
قول میدهم..
اما توهم به قولت عمل کن...
بگذار روزی تورا ببینم.....
این دنیا راکه میدانم نمیشود...
اما دنیای دیگر دیدارمان به تو و قولت بستگی دارد
بی تو کلافه ام...
جنگل هم بود تمام میشد !!!
دلم اما …
می سوزد و می سوزد و می سوزد …
قله ای که چند بار فتح شود ؛
بی شک روزی تفریحگاه عمومی میشود!.......
مواظب دلت باش!
آه.....
چه قدر دردناک است قصه تنهایی نسل ما
و چه قدر اسفناک است
داستان پاییز یخ بسته ما
که زرد نشده به زمستان انجامیده
وبی خزان٬ برف اندوه شده
زمان سرد است و دلها سردتر.....
سلام خیلی وبلاگت قشنگه جدی مگم مطلبت زیباست به وبلاگ منم سر بزن قالبش رو عوض کردم میخواستم نظر بدین ببینم خوبه یا نه ؟ ممنون میشم
نظر لطفتونه میلاد جان
به روی چشم
پینو کیو کجایی؟ یادت بخیر؛اینجا هر روز دماغ ها کوچکتر و دروغ ها بزرگتر میشود!
کتاب زندگیتان را فقط به روی اندکی بگشایید ، چون در این دنیا افراد بسیار اندکی هستند ، که درک فصلها برایشان اهمیت دارد…
زندگی کمدی است برای کسی که فکر می کند و تراژدی است برای کسی که احساس می کند . . .
راست میگفت سهراب
دور باید شد از این خاک غریب.....
چمدان من کو؟
غصه هایم مانده
آن همه خاطره های کهنه
چمدانم دیگر،پرشده از غم این تنهایی
نه،دگر خسته شدم
تاب ماندن هم نیست
نه دگر پای به رفتن دارم
نه دلی مانده که بند به جایی گردد
کهنه زخمی تازه
شده این ماندن من
راست میگفت سهراب
دور باید شد از این خاک غریبـــــــــــــــــــــ ــــــــــ
مثل شمع بزم آبم کرد و رفت
عشوه ای آورد و خوابم کرد ورفت
رفت و کوه طاقتم را باد برد
یوسف امید من در ماه مرد
ای دل شوریده مستی میکنی
باز هم شبنم پرستی میکنی
نام هر کس که شود آهوی دشت
ای دل غم دیده دیدی بر نگشت
بعد از این زهر جدایی را مخور
چوب عمر بی وفایی را نخور
من که گفتم ای دل بی بند و بار
عشق یعنی رنج و یعنی انتظار...
پس می زنم لحظـــــــه ها را
تـــــــا برسم به بلندای آغوش آرامش بخش تـــــــو
کـــــــه در آغـــــــوشم بگیـــــــری
و من ...
دنیـــــــایم را ببـــــــازم در پس عطـــــر تنتـــــــ ...
بعضی حرفا رو نمیشه گفت !
باید خورد ...
ولی بعضی حرفا رو نه می شه گفت ؛
نه میشه خورد ....
می مونه سر دل ،
... میشه دل تنگ !
میشه بغض ،
میشه سکوت ...
میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چته... !!!
خسته ام ازجنس قلابی آدمها!
هی فلانی!
راهت رابگیروبرو….
حوالی ماتوقف”ممنوع”است….
آنقدر قوی باش تا هر روز با زندگی روبه رو شوی…
زندگی یک مسابقه نیست،
بلکه سفری است که هر قدم از مسیر آن را
باید لمس کرد،
چشید،
و لذت برد…
وفاداری ؟ خدا بیامرزتش !
صداقت ؟ یادش گرامی باد !
غیرت ؟ به احترامش چند لحظه سکوت !
معرفت ؟ یابنده پاداش می گیرد !
......................
سلام رضا جان داداش هرموقع اپ کردی یه خبرکن مارا حتما
سلام داداش چشم حتما"
اران بیاید یا نیاید.توباشی یا نباشی.خاطرت باشدیا نباشد.من خیس از یاد توام.....
حوّا اگر حوّا باشد
صدای هر آدمی را به حساب ِ صدای ِ آدم نمی گذارد...!
سلام؛مرسی از نظرات زیبات آقا رضای عزیز
سلام بروزم
با افتخار دعوتید.[گل]
سلام
آدرس جدید وبلاگم اینه:
http://rbr.blogsky.com
سلام زهرا جان تو خوبی منتظرت بودیم
خوش اومدی داداش رضا هم حالش خوبه
سلام مثل همیشه زیبا بود
با اینکه رفتم ولی خواننده وبت هستم
پیــــــــــــکت را بالا بگـــــــیر:
بزن به ســـــــــــلامتی آرزوهـــــــــایی که هیچــــــــگاه لــــــمس نکردی بـــــــــــــــــزن به ســـــــــــــــــلامتی عشـــــــــقی که طالـــــــعش با تو نــــــــــبود و هنوزم دوســـــــــتش داری
بــــــــــزن به ســـــــــــــــــلامتی شبــــــــــــهایی که تـــــــــــو در تنـــــــــــــهایت گــــــــــریه کردی و نــــــــــــــدونســــــــــــتی چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا....
ذات من کثیف نیست ای خدای مهربان
بدان که این جهان برای من صلاح نیست
که بمانم و بدانم و بجنگم و چو خون خورم
چو مردمانی که شیطان رفته در جلدشان
به آسمانت خیره میشوم که عارفانه میروم
بسمت ابرهایی که خدا رو در آن ببینم
و خوشحال باشم و خندان بمیرم و گریان نمیرم
من عاشق تو هستم ای خدای مهربان
تو بگذر از گناه این جوان که من اعتراف میکنم
به آن گناه ناکرده در این زمان
کنــارت هستند ؛ تا کـــی !؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …
از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟!
وقتی کســی جایت آمد …
دوستت دارند ؛ تا چه موقع !؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند …
میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه …
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !
و این است بازی باهــم بودن …
من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره می ترسم!
دین را دوست دارم
ولی از کشیش ها می ترسم!
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبان ها می ترسم!
عشق را دوست دارم
ولی از زن ها می ترسم!
کودکان را دوست دارم
ولی از آینه می ترسم!
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم می ترسم!
من می ترسم ، پس هستم
این چنین می گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار می ترسم
ای قدوقامت تو معنی قدقامت من ایکه الهام عبادت زوجودت گیرم
کربلا کعبه عشق است منم دراحرام شددراین قبله عشاق دوتاتقسیرم
دست من خوردبه ابی که نصیب تو نشد چشم من دیددراین اب روان تصویرم
باید این دیده ودستها بدهم قربانی تاکه تکمیل شود حج من وتقدیرم
التماس دعا
ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﺍﻭﻣـﺪﻩ ﺑـﻮﺩ ﺩﺍﺭﻭﺧﻮﻧﻪ
ﮔﻔﺖ ﻧﻨﻪ ﺟﻮﻥ ﻟﮑـﻪ ﺑﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﺭﯾﻦ ؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﮐﻠﯽ ﻋﻔﺎﺩﻩ ﮔﻔـﺖ ﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﺪﺍﺭﯾـﻢ ..
ﭘﯿﺮﺯﻥ ﻫﻢ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺏ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﮐــﻪ ﻧﺪﺍﺭﯾـﻦ
ﺍﮔــﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻦ ﺑـﻪ ﺍﻭﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﻏﻮﻧﺖ ﻣﯿﺰﺩﯼ …
ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﻭﺧــﻮﻧﻪ ﺭﻓـﺖ ﺗﻮ ﻫﻮﺍ !
.
.
.
ﻳـﻪ ﺭﻭﺯ ﻳــﻪ ﭼﻴـﻨـﻴﻪ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﺎﻻﻱ ﻛﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻣﻴﺰﻧـﻪ :
” ﺳﺎ ﻻﻭهیو ﻻﻥ ﻫـﻴﻦ ﺷـﻴﻦ ﺗﺎ ﻧﻴﻲ “
ﻳﻬﻮ ﺍﺯ ﻛﻮﻩ ﺻﺪﺍ ﻣــﻴﺎﺩ :
کیصافط ! ﺧﻴﻠﻲ ﺳـﺨﺖ ﺑﻮﺩ ﻳــﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕــﻪ ﺑﮕﻮ …
خدایا …
بدون نوازش های تو میان دست های زندگی
مچاله می شویم …
نوازشت را از ما نگیر
چقدر دیر یادش آمد خدا …
که ما قسمت هم نبودیم !
در سکوت می توان نگاه را معنا کرد و آن را با عشق به
دل پیوند زد
می توان بهار را به دیدار برگهای خزان زده برد
و برای رازقی های امید از عطر دوست داشتن گفت
می خواهم سکوت کنم و تنها به حرف نگاهت گوش کنم...
و بعد از رفتنت ....
تنها من ماندم و فانوسی از خاطره ها
کنج طاقچه دلم
دود میکند و میسوزد و می سوزاند
راستی آهنگت خیلی گریه آوره



آهنگه وبتونم تازه گوش کردم



چخدر گریه آوره
سلام
خوبید؟؟؟/
چرا خبرم نکردید آپ شدید؟؟؟؟؟؟
بی زحمت از این به بعد خبرم کنید
راستی پستتون فوق العاده بود
کلی غم برم داشت
سلام ممنون ازلطفتون
چشم حتما"
عـ ـــادتــ کـــرده ایـــم !!!
مــا بهـ تــحـمـل ـعـــادتـــ کـــرده ایـــم
دلـ ــ ـم اتـــاقــی میـــخـواهد
تـا تمـــامـ تحـمـــلـم را گـ ـریهـ کـــنـم
با اینکه می دانم این روزها
آمدنت محال است
اما اگر آمدی مرا نبوس
من و سیگار
در نبودت
به تو خیانت ها کرده ایم
"اگر آمدی
هیچ نیاور
جز شانه ای
برای هق هق ِ آن همه تنهائی ."
شهریار شفیعی
به جادوی "تسلیم" گفتنم
هنوز
مرد می شوی!
من
در مرزهای عاصی پیشانی ات
که خط به خط فتح می شوند
امن ترین جای خاورمیانه را
می شناسم...
ﻣﻦ ﺻﺒﺢ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺯﺍﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﻡ
ﺷﺐ ﻫﺎ
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﻭﺭ ﻣﺨﻔﯽ_ﺍﺳﻢ _ ﺗﻮ
زندگی دیکته ای نیست که آن را به ما گفته بودند و گفته باشند و خواهند گفت !!!
زندگی انشایی است که تنها باید خود بنگاریم ؛
باشد که موضوع انشای زندگیت "خدا" ،
مقدمه اش "عشق او" ،
و انتهایش "نگاه او" باشد ..
ﭼِـﺮآ ﻫـَﻤـہ می ﮔُـ ـﻮینـد...
ﭼﻮﻧـــ ﻣﯿﮕُــﺬَرد ﻏَﻤـــــی ﻧﯿﺴﺘـــــــ !
ﭼِـﺮآ ﻫﯿﭽــﮐَﺴــ ــ ﻧِﻤـیﮔُـــﻮﯾــد :
ﺗﺂ ﺑُﮕــــﺬَرد درد ﮐَﻤـی ﻧﯿـﺴﺘــــــــــ . . .
سلام
آپم شاد میشم بهم سر بزنی[لبخند]
التماس دعا
روزگارت خدایی[گل]
ســـــــلام..... .خوبی؟!
سلام پارمیدا جان خوش اومدی