عاشقانه های رز قرمز

عاشقانه های رز قرمز

نقطه ی آغازسیـــــــگارکشیدن هایم روزی بود که تو تَرکَــم کردی و سیگار درکَـــم کرد...
عاشقانه های رز قرمز

عاشقانه های رز قرمز

نقطه ی آغازسیـــــــگارکشیدن هایم روزی بود که تو تَرکَــم کردی و سیگار درکَـــم کرد...

روزی می آیی . . .


روزی می آیی...


روزی که دور نیست


یا شاید یکی از همین شب ها


وقتی با قرص های خواب آور


آرام آرمیده ام


می آیی با پیرهنی همرنگِ اقبالم


وقتی گل های سپید را


پای سنگی سیاه با بغض پر پر می کنی


روزی می آیی


روزی که دور نیست


یا شاید یکی از همین شب ها 



خداحافظ . . .


خداحافظ...


آخرین کلامی که از تو شنیدم


و باز قصه‌ی تلخ جاده و آن راه بلند...


که تو را از خلوت من می ربود


آسمان می گریست


شیشه ها می گریستند


و من مبهوت رفتنت در پس شیشه های مه آلود


بغض دردناکم را بلعیدم


دیوانه وار خندیدم و تو را بدرقه کردم...




ای کاش . . .

     کاش . . .

کاش قبل رفتن


دل بریدن را به من می آموختی


ای کاش یادم می دادی


دوباره عشق را در


درخشش ستاره ای دیگر پیدا کنم

..
رنجم می دهد نفس هایی که


از جانم می کاهد

و
غریبه هایی که با تلخـــ خند طعنه می زنند


به من و آرزوهای محال

کاش قبل رفتن


دل بریدن را به من می آموختی . . .