زیادی خوبی نکنید... انسان است و فراموش کار،
از تنهاییش که در بیاید تنهاییت را دور میریزند،
پشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما
یه آواره؛یه دیوونه؛یه مست دوره گردم من؛تو رفتی کار من این شد؛هنوزم گشتن و گشتن؛تو رفتی بعد تو هرگز؛به آیینه نخندیدم؛تب و غم ماند و من هرگز؛چرایش را نپرسیدم؛(فرناز)
مـــوهـــایـــم ..
که یـکدسـت ..
هـــمرنـــگ ِ دنــــدانـــهـایــــم شـد !
بـــــاز هــــم ..
بـــــا عـشق ..
می نویـسم :
دوستـــت دارم ….
آدمیست دیگر....
یک روز حوصله هیچ چیز را ندارد....
دوست دارد بردارد خودش را بریزد دور....
درست مثل این روزهای من.......
هی..[ناراحت]
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل آزاری من
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خریداری من
برگ پاییزیم و خسته دل از باد خزان
باغبان نیز نیامد پیِ دلداری من
اشک گرم و غم عشق آمد و جانا چه کنم
گر به فردا نرسد این شب بیداری من
من و دیوانگی و مهر و وفا یار شدیم
تا تو باشی و من و عشق و وفاداری من
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
قصه ی عشق شود قصه ی بیماری من
به خاطر داشته باش
دست نیافتن به آنچه می جویی گاه یک شانس بزرگ است
پیش بی درد دمی صحبت از درد مکن
شاخ سبز دلت را به خطا زرد مکن
مرد اگر نیست در آن شهر ولی کوه که هست
تکیه بر کوه کن و تکیه به نامرد مکن
دلم تنگ است
دلم می سوزد از باغی که می سوزد
نه دیداری
نه بیداری
نه دستی از سر یاری
مرا آشفته می سازد چنین آشفته بازاری . .
سنگ هایی که به دیوار فراق تو زدم
کعبه میشد من اگر خانه بنا می کردم …
سنگ هایی که به دیوار فراق تو زدم
کعبه میشد من اگر خانه بنا می کردم …
سنگ هایی که به دیوار فراق تو زدم
کعبه میشد من اگر خانه بنا می کردم …
از بـــی وفـــایــی روزگـــار بـــه آسمــــان گلـــه کــــردم،
رعـــدی زد و گفتــــــــــــ :چـــون میگـــذرد غمــی نیستــــــــــــــ...
میدونے قشنگتریـטּ احساسـ چہ وقتیہ؟
وقتے برمیگردے یواشڪے بہ عشقتـ نگاهـ ڪنے
مے بینے ڪہ اونمـ داشتہ بهتـ نگاهـ میڪرده
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬..* سلاااااااااااااااااااااااام *
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬ * خوبــــــــــی دوست عزیز *
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬...*......آپـــــــــــــــــــــــــــم........*
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬مــــــــنتظــــــر حضــــــــور قشـــــــــــنگت میبـــــــــاشــــــــم
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬♥´¨)
........* ........* ........*
آبجیییییییییییییییی اپم حتما باییییی [بوسه]
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ﺗــﻨـﻬــــــﺎﯾﯽ ﯾـﻌﻨـﯽ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺵ
ﺑﺨﻮﺍﯼ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﮐﻨﯽ
سلام
آپم
چه بسیار کسانی که زیاد حرف میزنند بی آنکه چیزی بگویند
و چه کم اند کسانی که کم حرف میزنند اما بسیار میگویند . . .
درذهنم
چون ملکه ایی
می رویی
ومن گروگان
افکارسرنوشت توام
واژه ها قـَــد نمی دهند !!
ارتفاع دلـــــتنگی ام را...
من فقط سایهء نبودن تو را ..
برسر شعـــــر مستدام می کنم..!!
سلام.اینجوری نمیشه.قرار شد کد کامل قالب رو بدی.حداقل شماره و اسم قالب رو بده تا من خودم کدش رو ویرایش کنم
در چشم آفتاب چو شبنم زیادی ام
چون زهر هرچه که باشم اگر کم زیادی ام
همچون نفس ، غریبترین آمدن مراست
تا میرسم به سینه همان دم زیادی ام .
رابطه ها زمانی زیبا می شوند که برای یاد کردن هیچ دلیلی به جز دلتنگی نباشد .
همیشه از خوبی های دوستت برای خودت یه دیوار بساز ،
اگه روزی بدی دیدی فقط یه آجر کم کن ، بی انصنافیه که دیوار رو خراب کنی .
گویند غروب جاییست که زمین آسمان را میبوسد ، امشب برای تو غروب میکنم ، کجایی آسمان من ؟
یک ماهی که از حوض بیرون پریده را تصور کن که میدونه آخر عمرشه ، بعد از تلاش بسیار آروم میشه ، فقط به فکر نیازشه ، من همون اندازه به تو نیاز دارم .
خوشبخت ترین ،
خوش شانسترین ،
سعادتمند ترین آدم دنیا تو نیستی ،
اونی هست که تورا داره .
سلام رضا عزیز
خوبین؟؟
امیدوارم که همیشه شاد و سلامت باشین
ﻭﻗﺘـــــﯽ ﺗـــــﺎﺱ ﺁﺩﻡ ﺑـﺪ ﻧِﺸــــــﺴﺖ
ﺑﺪ ﻧِﺸــﺴﺖ. ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﻤــﯽﮐﻨﻢ
ﻓﺮﺍﺭ ﺁﺩﻣـــﻮ ﮐﻮﭼـــــــــﯿﮏ ﻣﯽﮐﻨﻪ
ﻭﻟــﯽ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﺷـــــــــﻮ ﻣـــــــﯿﺮﻡ
سلامتی آدمایی که تو دنیای مجازی
صدتا خاطرخواه دارن ولی تو دنیای
خودشون از همه تنهاترن
اصـــلا حواست به من هســــت؟؟
می دانی چقـــدر دلتنگـــــــــم؟؟؟
می دانی این دلتنگی با من چه کرده است؟؟؟
این روز ها نبودنت بد تـــا میکند با دلــــــــم...
زودتر بیــــــــــــا...
مرا از این محاصره رهایی بخـــــش...
دلتنگی ها مرا در گوشه ای تنهــــا پیدا کرده اند...
برایــش نوشتــم: "" بــه امیــد فــردای بهتــر""
دو هفتــه بعــد شنیــدم ازدواج کــرد...
بعــدهــا فهمیــدم آن روز
" الــف" " فــردا " را یــادم رفتــه بــود بنویســم ...!
ﻋــﻄﺮ ِ ﺗَﻨﺖ ﺭﻭﯼ ِ ﭘــﯿﺮﺍﻫﻨـﻢ ﻣــﺎﻧﺪﻩ ..
ﺍﻣــﺮﻭﺯ ﺑـﻮﯾــﯿﺪَﻣَﺶ ﻋﻤــﯿﻖ ِ ﻋﻤــﯿﻖ !ِ
ﻭ ﺑﺎ ﻫـﺮ ﻧـﻔﺲ ﺑـﻐــﻀﻢ ﺭﺍ ﺳـﻨﮕﯿﻦ ﺗﺮ ﮐﺮﺩﻡ !
ﻭ ﺑﻪ ﯾــﺎﺩ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﯾـﮕﺮ ، ﺗـﻨـﺖ ﺳـﻬﻢ ِ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﺖ …
ﻭ ﻏﻤــﺖ ﺳـﻬﻢ ِ ﻣــﻦ[گل]
با کسی باش که
وقتایی که دلت گرفته
حوصله نداری
ناراحتی
حس میکنی یه دنیا غم داری
بلد باشه شادت کنه
راه قلبتو بلد باشه
تنهات نزاه
ﺍﻟﻬﯽ ﺗﻮ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻨﯽ، ﮔﻮﻫﺮ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺨﺮﯼ
ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ، ﻭ ﻋﻤﻞ ﺑﯽ ﺭﯾﺎ ﻣﯿﭙﺬﯾﺮﯼ.
ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﺳﺒﮑﺒﺎﺭ ﮐﻦ
ﻭ ﺩﯾﺪﮔﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺷﮑﺒﺎﺭ ﻭ ﻗﻠﺒﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ
عشق محکومی است ک محاکمه نمیشود دیوانه ای است ک شناخته نمیشود
سکوتی است ک شکسته نمیشود فریادی است ک آروم نمیشود..
سرنوشت ما این بود:
تو بدبختی نقش اول
تو خوشبختی فقط سانسور
زیادی خوبی نکنید... انسان است و فراموش کار،
از تنهاییش که در بیاید تنهاییت را دور میریزند،
پشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما
یه آواره؛یه دیوونه؛یه مست دوره گردم من؛تو رفتی کار من این شد؛هنوزم گشتن و گشتن؛تو رفتی بعد تو هرگز؛به آیینه نخندیدم؛تب و غم ماند و من هرگز؛چرایش را نپرسیدم؛(فرناز)
سلام؛خوفی؟ممنون از نظراتت؛راستی نظر لطفتونه منم وبه شما رو دوست دارم آخه خیلی با احساسه
شاید بگذرم از تو !اما حساب لب هایت از تمام تو جداست .الکی است مگر ؟؟ من از ان لب ها دوستتدارم شنیده ام
کاش چشمانم گل سرخی بود که وقت دیدار تقدیم می کردم
آسمون به دریا گفت این بالا خیلی خوبه چون همه جارو میشه دید دریا گفت این پایین بهتره چون فقط تورو میشه دید***تقدیم به آسمون قلبم
فکر میکردم آنقدر از نگاهم بیزار شده ای که دور دور رفته ای…
اما دور شده بودی تا پا به پا شدنت را نبینم…و اشکهای
خداحافظی را !!
دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست
آنجا که باید دل یه دریا زد
همین جاست !
در عشق توام مرا پند چه سود
زهر آب چشیده ام ، مرا قند چه سود
گویند مرا که بند بر پایش نهید
دیوانه دل است ، پای در پند چه سود
خط عابر پیاده ندارد
دست مرا بگیر و از آن رد کن
قرار دیدار ما
هر نیمه شب
خیالت که نمی گذارد بخوابم
یدمت شبی به خواب و سر خوشم
وه مگر به خواب ها ببینمت
خوشا رها کردن و رفتن
خوابی دیگر به مردابی دیگر
خوشا ماند ابی دیگر به ساحلی دیگر
به دریایی دیگر خوشا پر کشیدن خوشا رهایی
وقتی تمام احساس دلتنگیت را با یک “به من چه” پاسخ میگیری
“به کسی چه” که چقدر تنهایی …؟
دنیا
جائی امن تر از آغوش تو ندارد
این را بارانی می گفت
که از چهار گوشۀ
بوسه های عاشقانه می آمد
اگه می گفتی می خوامت دلم دیگه غصه نداشت
شب چشام خوابش می برد نیازی به قصه نداشت
اگه می گفتی می خوامت تو دنیا چیزی کم نبود
رو خاطرات خوبمون هاشور زرد غم نبود